تحلیل آمار سایت و وبلاگ مخاطب محور! :)) - خونه مون! :)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مخاطب محور! :))

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

------------------

 

توی گفتگوی ویژه خبری، نمی دونم چه کاره ی یمن به نام «استاد حسن» مهمون تلفنی برنامه بود؛ بعد مجری ه خیلی مؤدبانه و آروم خطاب به طرف گفت: جناب استاد حسن.

صدای مترجم عرب با صدای بلند و خشن دعواگونه و لهجه ی غلیظ عربی خطاب به اون بابا: استااااااااااااد ححححححححححسن!

پوزخند

 

 

کلاً مدل حرف زدنشون و لحنشون در خیلی موارد با ما خیلی فرق می کنه.

بعد اون وقت نکته ی ترجمه ایش خیلی خوب بود! خیلی خنده‌دار ینی مترجم ه حتی فرهنگ و آداب و لحن زبان مقصد رو هم توی ترجمه رعایت کرد :)) ترجمه ی مخاطب محور! :))

 

اصن نوشتاری حس حرفم منتقل نشد، اما خیلی باحال بود پوزخند من و داداشم کلی خندیدیم :)))

 

 

 

-----------------

 

پ.ن. بی ارتباط به پست:

واویلا! دوباره ساعتا یک ساعت تغییر کرد و گیجی و سردرگمی ملت تا چند روز شروع شد!

از این سؤال مسخره متنفرم: قدیم یا جدید؟! :|

ینی فک کن، به طرف می گی ساعت 5، جواب طرف: 5 قدیم یا جدید؟!

بابااااااااا خب ساعت فعلی رو می گم دیگه! مشکوکم مرض که ندارم طبق ساعت چند روز پیش باهات حرف بزنم که! پوزخند

بعضیا که رسماً به بحران می خورن و آدم مجبور می شه سه ساعت براشون توضیح بده که مثلاً این ساعت 5 عصر در واقع ساعت 6 دو روز پیشه، و توضیح های این مدلی دیگه.

 

بعد تازه از گیج زدنا که بگذریم، می رسیم به شوخی های لوس یه عده سر قدیم و جدید بودن ساعت! یه سری شوخی تکراری که هر 6 ماه یه بار شروع می شن و شوخی کنندگان کلی هم احساس بامزگی بهشون دست می ده و ما هم مجبوریم الکی بهشون بخندیم! :|

این عده حواسشون به جدید و قدیم بودن هست، اما یا الکی قدیم و جدید می کنن که ملت رو گیج کنن، یا.. (یکی دو مورد توی ذهنم بود یادم رفت خداروشکر :| لازم شد هرچه زودتر اون آشنایان محترم رو ببینم که یادم بیاد :دی) باز خوبه توی این فصل آدم زیاد اجباری برای دیدن فامیل ها نداره، اما تغییر ساعت اول فروردین خیلی کابوسه! چون اکثر این شوخی ها در واقع مربوط به یکی دو تا از اقوام گرامی می باشد که توی دید و بازدیدهای عید اگه مهمونی ها رو با این حرفا مستفیض می کنن دلشون آروم نمی گیره! پوزخند

 

 

پ.ن.2. بی ارتباط به پست:

این روزها وقتی به آهنگ هایی می رسم که موقع بدحالیت لینکشون رو گذاشته بودی، یا گوش نمی دم یا سریع می بندمشون..

راستش دیگه دلم نمی خواد گوششون بدم، چون یادم میفته که یه زمانی چقدر بدحال بودی.. چقدر سخت و دردآور بود نه فقط برای خودت که برای ما نیز..

عزیزدلم، الآن که توی روزهای شاد و زیبای زندگیت هستی، دیگه نباید اون آهنگارو گوش داد.. الآن فقط باید خندید و دعا کرد و باز هم خندید تبسم دوست داشتن

 

و آرزوی قلبیم اینه که همه ی آهنگ های غمگینی که یادآور غصه های سایر عزیزان دلم هستند رو هم دیگه گوش ندم.. روزی برسه که برای شادی همه ی عزیزام شاد باشم..



[ یکشنبه 93/6/30 ] [ 11:44 عصر ] [ ریحانه ]

نظر