دلم مشهد می خواد! بطلب آقا.. :\(
به نام خدای رحمن و رحیم
صلی الله علیک یا ضامن آهو...
پرسه زنون توی رگام غصه به جای خونه
غمه که این روزا تن خسته‌مو می کشونه
غمه که این روزا تن خسته‌مو می کشونه
این روزا دوزخ منه من که بریدم از تو
بریدم و پشت سرش هی می خورم چوبشو
بریدم و پشت سرش هی می خورم چوبشو
چند سالیه تو سینه داغ انتظارو دارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
ضامن هشتمین بی رقیبم
ستاره ی مشرقی غریبم
ستاره ی مشرقی غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش..
می شه که واکنی دوباره آغوش؟
می شه که واکنی دوباره آغوش؟
چند ساله کار من شده شمردن لحظه ها
این نفسای خسته که دارن میفتن از پا
بذار بیام که خسته از گذشته ی تباهم
بذار بیام که خسته از یه لحظه اشتباهم
بذار بیام که خسته از یه لحظه اشتباهم
ضامن هشتمین بی رقیبم
ستاره ی مشرقی غریبم
ستاره ی مشرقی غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش
می شه که واکنی دوباره آغوش؟! . . .
>>> دانلود
می شه که واکنی دوباره آغوش؟! . . .
>>> دانلود
-------------------------
آقای رئوف...
می خواستم بیام بنویسم ازت عیدی می خوایم، اما یه لحظه گفتم دیگه چقد بنویسم و چقد هربار حسرت بخورم که این بار هم نشد... دیگه بسه...
اما بعد گفتم نه؛ اشکالی نداره، به رسم گدایی و افتخار به این گدایی از شما، دست از طلب ندارم تا جان من برآید...
اومدم تا ببینم لحظه ی عاشق شدنو
به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو...
دل تنهامو اوردم با یه دنیا دلخوشی
کمتر از آهو که نیستم، می شه ضامنم بشی؟!
آقای رئوف..
بیا و خودت ضامنمون بشو..
خودت شاهدی امروز فقط به خاطر خودم برات گریه نکردم..
اصن بیا و به آبروی اونایی که امروز اسمشون رو اوردم، یه گوشه چشمی به ما هم بکن..
امروز باز هم می نویسم و ناامید نمی شم..
شاید مثل همون چله نشینی که داشت ناامید می شد و بهش گفتن این یه بار رو هم ناامید نشو که به آرزوت خواهی رسید...
این بار هم می نویسم و از ته دل ازت می خوام که بهمون عیدی بدی..
رو به روت بی اختیار دوباره زانو بزنم
میون گریه بگم غریب و دربدر منم
تو رو شاهد بگیرم که با خدا حرف بزنی
میدونم که دست رد باز به سینه م نمی زنی..
میلادت مبارک آقای رئوف و دوست داشتنی و بزرگ..
ای کسی که فاتح و حاکم دلای عاشق هممونی..
ای کسی که غریب الغربایی و معین الضعفایی و دل های خسته و غریب و ضعیف و پردردمون رو خوب می فهمی...
هوای شهر تو و بوی گلاب
پیچیده توی اتاقم مثل خواب
داره بدجوری غریبی می کنه
آخه جز تو دردمو کی می دونه..
پیچیده توی اتاقم مثل خواب
داره بدجوری غریبی می کنه
آخه جز تو دردمو کی می دونه..
آقای رئوف، میلادت مبارک..
امروز بهمون عیدی بده که بدجوری چشم به دستت داریم...
آخه می دونیم..
دست خالی هیچ کسی از در خونه ت نمی ره
یا رضا رضا می گیرم تا قلبم آروم بگیره...
میلادت مبارک آقای رئوف..
اصلاً صرف نظر از هر حاجتی، شاد هستیم که اومدی تا یک عمر این همه عاشقی رو توی تک تک لحظه هامون بریزی..
شاد هستیم که اومدی تا همیشه ی همیشه دلمون قرص باشه که تو هستی...
اینو از سر ناامیدی نمی گما، اما حتی اگر این بار هم صلاح نبود عیدی ای که می خوایم رو بهمون بدی، باز هم اشکالی نداره..
اصلاً..
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...
اما خب امیدواریم به خدا و چشم به ضمانت شما داریم آقای رئوف..
میلادت مبارک! :)
[ یکشنبه 93/6/16 ] [ 8:49 صبح ] [ ریحانه ]
