تحلیل آمار سایت و وبلاگ بهمن 93 - خونه مون! :)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بفرمایید الویه :))

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

-----------------------

 

 

 

 

شوخی



[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 10:42 عصر ] [ ریحانه ]

نظر

شوما چه خبرررر؟ :))

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

----------------

 

این قدر اعصابم داغونه که حاضرم تمام کارهای یک ماه پیش رو یک بار دیگه انجام بدم، اما ارائه ندم! :|

و همین اعصاب له و داغون باعث می شه نتونم بشینم اسلایدهامو درست کنم و برای ارائه تمرین کنم :| و هی خواهرم با زبون خوش می گه بشین سر درستتتتتت، و من هی طفره می روم! :| و می ترسم که کم کم زبان خوشش تغییر کند شوخی

دست خودم نیست، از تنبلی هم نیست؛ اسسسسسسترس دارم :|

این بارم که نشستم یه کم بخونم و جاهای لازمو مشخص کنم و فلان، یهو یه چیزی دیدم اعصابم ریخت به هم! یه منبعی رو از توی رفرنس هام باید حذف می کردم که نکردم :| امیدوارم کسی نبینه، و اگرم ببینه می گم اوااااا اینو که باید حذف می کردمممممم! ععععععع انگار از قلم افتاده! (و خب حقیقتشم همینه دیگه!!)

 

خودم رو رسما کششششششششتم و وقتی بازم ایراد از توی کارم درمیارم عصبی می شم! :"((((((

باید از حالا تا ده روز دیگه (خاک به سرم فقط ده روز مونده :|) هی صم بکم... و وجعلنا من بین ایدیهم... بخونم که استاده اصن هیچی رو نبینه!

 

یه باری توی یه جلسه دفاعی مستمع بودم، فکر کنم یک سال پیش یا بیشتر. بعد داور که دقیق یادم نیست اما احتمال می دم همین داور من بود، آخرش لبخندی زد و گفت هیچ سؤالی ندارم و کارتون خوب بوده! (البته تصورم اینه که علاوه بر خوب بودن کار دختره، احتمالاً استاده هم وقت نکرده بوده کار رو بخونه!)

و حالا من همش این رؤیا رو دارم که برای منم همچین اتفاقی بیفته! :|

البته معمولاً داورها به خاطر این که نشون بدن یه فرقی با هویج دارن، بالاخره یه چیزی پیدا می کنن و یکی دو تا سؤالی لااقل می پرسن.

سؤال مرتبط بپرسه بازم بد نیست؛ فقط امیدوارم یهو مثلاً ارتباط کارم رو با فلان تعریف و نظریه ی دیگه ای از کسی دیگه نخواد بررسی بکنه که من مثل همون هویج فوق الذکر بهش نگاه خواهم کرد! :|

 

 

فکر کنم آپ نکنم بهتر باشه؛ می بینید که همش دارم غر می زنم :))))

 

 

--------------

پ.ن.

دیروز رفتم دفترچه بیمه هامون رو برای یک سال دیگه تمدید کنم، دیدم می گن کلاً رایگان شده! :)) (تا پارسال نفری 80 تومن بود)

رو.حانی مچکریم! :)))

 

 



[ یکشنبه 93/11/5 ] [ 9:17 عصر ] [ ریحانه ]

نظر

گاهی.. نگاهی..

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

سلام

 

---------------

 

 

دیدید گاهی اوقات توی یه تاریکی خیلی شدید، یهو یه کورسوهایی از امید می بینیم؟

حالا ممکنه چیزای خیلی خاصی هم باشن یا نباشن؛ یا حتی بارها هم پیش میاد که بعد یه مدت این کورسوی نور خاموش می شه..

اما بازم حسش خوبه.. همین که می بینیم خدا حواسش بهمون هست..

همین که توی اون نور، خودش رو نشون می ده که ببین، من تو فکرتم و فراموش نکردم از این موضوع ناراحتی، اینم نشونه ش...

 

امشب خیلی عجیب و نسبتاً همزمان، سر دو مورد مجزا، از این نشونه ها دیدم.. برق نگاه خدا رو حس کردم.. شاید مسائل خیلی عجیبی هم نباشنا، نمی دونم.. اما حس خوبی بهم دست داد..

حالا حتی اگر هم بعد از یه مدت این نور دوباره از چشمم دور بشه بازم اشکالی نداره، لااقل حس کردم که فراموشم نکرده...

 

خدایا، همین کورسوها هم بهم آرامش می ده.. ممنون..

الحمدلله رب العالمین...



[ پنج شنبه 93/11/2 ] [ 11:48 عصر ] [ ریحانه ]

نظر