.
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام
----------------
دوباره یه دوره ی دیگه داره شروع می شه.. ینی شده...
دوباره بی قراری.. دوباره...
هیچ چیز هیچ وقت تغییری نمی کنه، اما یه وقتا دیگه قاطی می کنم..
اه دوباره شروع شد! نمی دونم تا کی...
دوباره بی قراری، دوباره بی حس و حالی، دوباره شب هایی که دوسشون ندارم، دوباره فریادهای فروخورده..
خواستم بگم دوباره بی خوابی، اما خب به لطف اون قرصه فعلاً که بی خوابی ندارم، مگر این که خودم نخوام بخوابم!
یادتونه از مریض بودنم نوشتم؟ بعد از یه سری آزمایش کامل به خاطر سرگیجه هام، و بعد از کلی معاینه و نوارقلب و اکو برای دردهای وحشتناک قلبم، نتیجه ی همه ش شد این که: هیچیت نیست! فقط استرس و فشار عصبی ه!
و صد البته که خداروشکر که همه ی آزمایش ها و اکو و فلان و بهمان خوب و عالی بودن، واقعاً خدا رو هزاران بار شکر به خاطر سلامتی جسم..
اما کاش این همه فشار روحی هم روم نبود...
کاش می تونستم مثل آدمای نسبتاً عادی یه کمم هوای خودمو داشته باشم.. نمی گم مث آدمای بی درد، فقط می گم مث آدمای نسبتاً عادی..
خدایا! تو خودت هوامو داشته باش! :"(
دستی رو که همه رها کردن تو بگیر..
چیزایی که برای هیچ کس مهم نیست رو تو خودت بهشون بها بده..
هرکی فقط به فکر خودشه؛ تو خودت به فکرم باشم..
هوامو داشته باش، بیشتر از قبل...
[ پنج شنبه 93/7/10 ] [ 9:21 عصر ] [ ریحانه ]