• وبلاگ : خونه مون! :)
  • يادداشت : . . .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مينا 
    ميدونم حالتو اما نه به اندازه تو
    به نظرخودت چيکار بايد کرد؟
    چيکار بايد بکني تا اينجوري حال سکته نداشته باشي؟
    اون که حرف خودشو ميزنه، تو هم بايد فاعل باشي. چجوريشو نميدونم
    پاسخ

    من معمولاً جواب مي دم، البته خيلي معمولي و مؤدبانه، به خصوص که معمولاً همه هم با لحن خوب با آدم حرف مي زنن اما خب وقتي چيزي بهشون مربوط نباشه يا وقتي من چاره اي براش ندارم، دليلي نداره دخالت کنن. ببين اين قدرا هم بي جنبه نيستما، يني اگر دوستام و نزديکانم بهم چيزي بگن ناراحت نمي شم، چون آدم دلسوزي واقعي و خيرخواهي رو توي کلامشون حس مي کنه، چون هيچي هم که نباشه من دوسشون دارم و حس بدي بهم دست نمي ده و باور کن حتي خوشحال هم مي شم، که فراموش نشدم.. اما آخه يه وقتايي بعضي آدمايي تو زندگيت سرک مي کشن و اظهار نظر مي کنن که اصلاً هيچ ربطي به تو ندارن؛ يني ممکنه طرف به جز اون چند دقيقه اي که تو رو مي بينه، وقتاي ديگه اصن حتي تو رو يادشم نباشه! خب مسائل ما به اين چه ربطي داره؟ يه وقتا هم مي بيني کنايه اي در کار نيست و فقط هم مشکلت رو بيان مي کنه و ابراز ناراحتي، که خب بد نيست، اما وقتي تکرار بشه مي ره رو اعصاب، به خصوص که چون طرف رابطه ي نزديکي هم نداره، حتي به لحاظ روحي هم نمي تونه دلسوزيش برات تسکين باشه. / گفتم که، منم هميشه يه جوابي بهشون مي دم، اما خودم خسته شدم ديگه؛ چه دليلي داره بخوام همش به همه توضيح بدم؟ وقتي همه جوره روي آدم فشار هست، ديگه حرف و حديث مردم مي شه قوز بالا قوز، بدتر روحيه م رو خراب مي کنه، قفل مي شم. // يه کمم دوره اي ه، يني خودمم الآن مستعد قاطي کردن هستم. خوب مي شم ان شاءالله. ممنون دخترم :*